در هفته هاي اخير پيام هاي مشابه عكس هاي بالا از دوستان طلبه و روحاني، مكرر داشته ام. از يك طرف غالب روحانيون و طلاب (جز اندكي مسؤولان يا غافلان يا منفعت جويان يا خائنان عمامه به سر) در متن مردم حضور دارند و معمولا مانند ضعيف ترين قشرهاي جامعه زندگي مي كنند و به همين دليل مشكلات اقتصادي و اجتماعي را به خوبي مي چشند و مي فهمند و از طرف ديگر نگران هستند كه اعتراض و فرياد و خشم و خروش شان به ضرر نظام و كشور و انقلاب اسلامي تمام شود. من البته فكر مي كنم بايد راهي يافت تا ضمن تعيين صريح مواضع ارزشي صداي اعتراض و مطالبه حوزه شنيده شود و از همين روي در سالهاي گذشته بارها در باره گراني و تورم و فساد اداري و اختلاس و پارتي بازي و ... نوشته و گفته و فرياد زده ام. اكنون ضرورت دارد صدايي به طرفداري مردم از روحانيت شنيده شود كه آشوبگر هم نباشد. مردم نبايد احساس كنند در سختي ها و مشكلات و بدبختي هايشان روحانيت بي اعتنا بوده و معني اعتراض و فرياد زدن روحانيت هم اصلا مقابله با نظام و فتنه گري نيست! بلكه اعلام همراهي و همدلي حوزه با مردم است مثل صدها سال پيش از اين!